

روایت شده است که:حضرت علی علیه السلام از یک نفر یهودی مقداری جو قرض کردودر مقابل آن
ملحفه ی حضرت زهرا سلام الله علیها را که از پشم بود گرو گذاشت؛یهودی آن را برد ودر خانه اش
گذاشت ؛ هنگام شب زن یهودی برای کاری به آن اتاق کعه آن ملحفه آن جا بود رفت. ناگهان نوری را
در حال درخشش دیدکه اتاق را روشن کرده بود. به سوی شوهرش برگشت وبه او گفت:در اتاق
روشنایی بزرگی دیدم. شوهرش نیز تعجب کرد و فراموش کرده بود که ملحفه ی حضرت فاطمه سلام
الله علیها رادر آن جا گذاشته است. سریع بر خاست وواردآن اتاق شده دیدشعاع نورملحفه پخش
شده ومانند نور ماه است که از نزدیک طلوع کرده باشد. از این مسئله در شگفت شد.به جایی که
ملحفه راگذاشته بود،دقت کردو فهمید که این نورازهمان ملحفه است.یهودی رفت و قوم و خویشان
رافراخواندو همسرش نیز قوم و خویشان خود را حاضرساخت.بیش از هشتاد نفر از یهودیان جمع
شدندهمه ی آنها وقتی این امررا دیدندمسلمان شدند.
بحارالانوار ج 43ص 30

