سید الساجدین
” السلام علیک یا سید الساجدین “
زبعد کربلا تموم عمر گریه کردم
یاد بابا و قــاسم و اکبـر ُ زنده کردم
با اینکه کربلا بودم اینهمه درد کشیدم
سیه تر از شام بلا تو زنـدگیم ندیدم
دلم ز غصه های راه شام خــدا کبابه
جون دادن خواهرمُ دیدم توی خرابه
هر دم یکی زبچه ها زغم یه ناله میکرد
به جای تسلیت عدو با تازیانه میزد
این زن که در مقابلم بر محمل آرمیده
این که موهاش سفیده و قامتش هم خمیده
این زن که ازهجر بابام رنگ رخش پریده
این عمه من زینبه جون منو خریده
این عمه من زینبه به من چه خوبیها کرد
تو مجلس یـزید خـودش رو سپر بلا کرد
وقتی عدو سر ُ بزور توی خرابه می برد
من با چشام دیدم که عمم تازیانه میخورد
دل ما رو تو مجلس نـامحــرما سوزندن
سر بابام تو طشت بودُ اونا آواز میخوندن
السلام علی المرمل بالدماء
السلام علی المرمل بالدماء
در عزای ارباب ما زمین آسمان خون می گرید
روز یازدهم محرم توی صحن سیدالشهدا علیه السلام در حال طواف بودم مقابل موزه آقا صف طویلی بسته بودند اول فکر کردم که صف غذاست و نذر می دهند. بی توجه رد شدم
دور دوم یا سوم طواف بود که کنجکاو شدم. رفتم پیش نفر آخر صف که اتفاقا ایرانی بود و جریان را پرسیدم.
به من گفت که دیروز(عاشورا) خاک تربت امام حسین علیه السلام که در موزه آقا نگه داری میشه به خون مبدل شده و هنوز هم تغییر نکرده، توی صف ایستادم تا معجزه اربابم را به چشم ببینم، لحظات عجیبی بود خیلی مضطرب بودم، پاهام می لرزید،اشک امانم رو بریده بود تا لحظه ای که پله های موزه را بالا رفتم و چشمم به محفضه شیشه ای کوچکی که قبلا داخلش تربت قبر سید الشهدا علیه السلام رو دیده بودم که الان از داغ ارباب بی کفن به خون مبدل شده بود افتاد…………زانوهام به زمین خورد و دیگر توان حرکت نداشتم و………………
از مسئول موزه پرسیدم که کی این جریان اتفاق افتاده، گفت: روز عاشورا در زمان طلوع افتاد شروع به جوشیدن کرده است.(الله اکبر… لاحول و ولا قوه الا بالله)
حتی تا روز سوم هم هنوز تغییری در اون ایجاد نشده بود
لعنت خدا بر قاتلان اباعبدالله علیه االسلام
زینب سلام الله علیها
امروز استادمون درموردقیام عاشوراصحبت می کرد حرفاش خیلی دلچسب بود اشگ بچه ه
ا در اومده بود ولی بین همه ی این حرفا یه چیز بیشتر از همه قلبم که نه همه ی وجودم را
آتشزد حتی مغز استخوانم را سوزاند اینکه استاد می گفت:در مسیر حرکت اسرا حضرت زینب
سلام الله علیها از فردی در خواست کرد که اگر پولی داری به اینهاکه سرهارا جلوی ما میبرند
بده که مسیر سرها را عوض کنندواز جلوی ما بانوان نبرند آخر مردها ی نا محرم به بهانه دیدن
سرها چشمشان به ما می افتد…
امـا :ما…