فاطمیه در واژه ها نمی گنجد فاطمیه یک مکتب است
ماجرای کوچه در اوج قله ی شرافت،میعاد گاه شهید صبر با شاهد مطلق است در اینجاست
که احیاگر حمایت از ولایت و دین به پا خواست تا خون شکست شمشیر را رقم زند.
اشکی بود مرا که به دنیا نمي دهم
این است گوهری که به دریا نمی دهم
عمری بود که گوشه نشین محبتم
این گوشه را به وسعت صحرا نمی دهم
در سینه ام جمال علی (ع) نقش بسته است
این سینه را به سینه سینا نمی دهم
تا زنده ام ز درگه او پا نمی کشم
دامان او ز دست تمنا نمی کشم
سرمایه محبت زهراست دین من
من دین خویش را به دو دنیا نمی دهم
گر مهر وماه را به دو دستم نهد قضا
یک ذره از محبت زهرا (س )نمی دهم
امروز بزم ماتم زهرا( س) بهشت ماست
این نقد را به نسیه فردا نمی دهم